به سمت خیابان در حال حرکت هستم. کوچه خلوت است و صدا می پیچد.صدای مشاجره دو نفر با الفاظ رکیک به گوش می رسد.هیچ کدام به دیگری راه نمی دهد و فقط بوق می زنند.می خواهم سوار تاکسی شوم.یکی از راننده ها با حرارتی عجیب به دنبال یک نفر برای تکمیل ظرفیت تاکسی و حرکت ، فریاد می زند.در حالی که یک نفر مسافر هم ندارد.می خواهم وارد تاکسی او شوم که یکباره راننده دیگری با پرخاش به سمت من می آید و ادعا می کند که نوبت او بوده!در گیری بالا می گیرد.
دوستی سر صبح نمی دانم چه غذایی را با سیر فراوان نوش جان کرده که این قدر حضورش آزاردهنده شده است.دوستی دیگر با جثه ای کوچکتر از من به شکلی روی صندلی نشسته که انگار قرار نیست کسی دیگر کنارش بنشیند!مودبانه می پرسم: ” جای کسی است؟”
در جواب می فرماید:” نه بشین!”
اما دریغ از ذره ای تکان که به خود بدهد!
بالاخره نفهمیدیم راننده ها و فروشنده ها باید پول خرد داشته باشند یا مسافران و خریداران!؟
در مطب دندانپزشکی منتظر رسیدن نوبتم هستم .یک ساعت و چهل دقیقه از وقتم گذشته ولی منشی گرامی طلبکارانه اجازه اعتراض هم نمی دهد.
در صف نانوایی چهار نفر جلوتر از من در صف هستند.البته دو نفری را که از راه نرسیده خارج از صف نان می گیرند هم حساب کنید.
در اتوبوس دوست دیگری با آخرین نهایت صدایش در حال مکالمه با گوشی است.حرف های غیر ضروری و ناتمام.انگار هیچ کسی جز ایشان در اتوبوس نیتیا حرفهایش برای دیگران هم آرامش بخش و جذاب است!
*****
بی شک همه ما بسیاری از موارد مشابه این ماجرا یا حتی بدتر از آن را تجربه کرده ایم،اما سوال این است که چراما مردم اینقدر کج خلق ، بی ملاحظه و عصبی هستیم و برای حل این معضل که به تدریج جامعه را فرا می گیرد چه باید کرد؟
اگر هر یک از ما ” احترام” دیگری را رعایت کنیم و از روابط غیر محترمانه بپرهیزیم می توان انتظار جامعه ای بهتر را داشت.
نوشته : احسان محمودی
آخرین نظرات